تعریف CPM یا روش مسیر بحران : این واژه زمانی اتفاق می افتد که فعالیت یک پروژه مهم در یک سازمان بسیار کند شود و پیشرفتی حاصل نگردد .در واقع cpm فعالیتهای پی در پی از زمان شروع یک پروژه در یک سازمان تا انتهای آن است .مدیریت عملکرداصولی و فرآیند تحلیلی مناسبی که کمک میکند تا یک سازمان به یک یا چند هدف از پیش تعیین شده برسد .
مدیریت عملکرد تجاری با تعریف CPM شامل سه فعالیت اصلی می باشد :
- انتخاب اهداف
- تلفیق داده هایی که مربوط به پیشرفت سازمان است.
- تاثیرات مثبت توسط مدیران بر اساس داده های بررسی شده برای بهبود عملکرد آینده
هر سه فعالیت به طور معمول همزمان انجام می شود ، ابتدا اهداف مشخص میشوند , سپس اطلاعاتی که مربوط به پیشرفت سازمان است تلفیق میشود و در نهایت تاثیرات مثبت توسط مدیران بر اساس داده های بررسی شده برای بهبود عملکرد در آینده انجام می شود. چهارچوبهای مختلفی برای اجرای مدیریت عملکرد تجاری وجود دارد. شرکتها باید از یک چارچوب برای برنامه ریزی و اجرای استراتژی و تاکتیکها و اهداف واحد تجاری و سازمانی خود استفاده کنند. در اینجا با تعریف CPM آشنا میشویم.
نظارت بر اطلاعات
صلاحیت جمع آوری اطلاعات فعلی را ارزیابی کنید. آیا سازمان توانایی نظارت بر منابع مهم اطلاعات را دارد؟ چه اطلاعاتی جمع آوری می شود و چگونه ذخیره می شود؟ پارامترهای آماری این داده ها ، به عنوان مثال ، چه مقدار تغییرات تصادفی است؟
- نمایش داده های مربوط به اندازه
نیازهای اطلاعاتی به عملیاتی کردن در معیارهای کاملاً مشخص نیاز دارند . تصمیم بگیرید که برای اندازه گیری هر یک از اطلاعاتی که جمع آوری کرده اید از کدام معیار استفاده کنید. آیا اینها بهترین معیارها هستند و چرا؟ چگونه باید ردیابی شود؟ اگر این تعداد زیادی باشد (معمولاً اینگونه است) ، چه نوع سیستمی می تواند آنها را ردیابی کند؟ آیا معیارها به گونه ای استاندارد شده اند که می توانند در مقابل عملکرد در سازمانهای دیگر محک قرار گیرند؟ در ادامه با تعریف CPM بیشتر آشنا میشوید .
- نمایش داده های مرتبط با روش محاسبه
روشی را انتخاب کنید تا بهترین نوع محاسبه داده های مورد نیاز تعیین کند. چند بار داده ها جمع آوری می شوند؟ آیا استانداردهای صنعت برای این امر وجود دارد؟ آیا داشبورد مدیریتی برای این کار لازم است ؟آیا این بهترین روش برای تحلیل داده است؟
تنظیمات مدیریتی
مشخص کنید چه کسی از ابتکار عمل سازمان سود خواهد برد و چه کسی ضرر خواهد کرد. چه کسی در رویه فعلی سهم دارد؟ چه نوع از مشتریان / ذینفعان مستقیماً از این ابتکار بهره مند می شوند؟ چه کسی غیرمستقیم سود خواهد برد؟ چه مزایای کمی / کیفی به دنبال دارد؟ آیا ابتکار مشخص شده بهترین یا تنها راه افزایش رضایت برای انواع مشتریان است؟ چگونه مزایای مشتری کنترل می شود؟ در مورد کارمندان ، سهامداران اوضاع چگونه است؟
پس از بررسی داده ها ، باید از طریق تحلیل درست اهداف اصلی خود را بررسی ، و سپس اقدامات جدیدی را برای بهبود کارایی و سودآوری پیشنهاد کنید . تنظیمات در تجزیه و تحلیل داده های آینده منعکس می شوند.